ریحانه جونمریحانه جونم، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره
محمدرضا جونممحمدرضا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره
رونیکا جونمرونیکا جونم، تا این لحظه: 4 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

گل های خوشبوی مامان وبابا

من مامان زینب مامان سه فرشته ی ناز هستم و خاطرات وروزمرگی هامون رو اینجا ثبت میکنم🌺

نگرانی وباز نگرانی وباز از قند تلخ

عزیز دل مامان اقا محمد متین دیروز بالاخره برنامه ریزی کردم وخونه عمه بودیم تا اجی رو نگهداره که من برم از مایشگاه سه بار ازم خون گرفتم. که با یکبار که خون نیومد شد 4بار _ نگرانم با دستگاه که113نشون داد ناشتا. تا امروز نگران بودم که بالا خره بابا جواب رو گرفته نگرانی هام الکی نبود همه بالا بودن هم ناشتا عمدوساعته وهم 5عصر ازهمه بدتر 2ساعته اخه دولقمه نون پنیر اینطور باید قندمو ببره 160؟؟وای به روزی که هوس عسل ومربا وشکر و.. کنم # حالم خوب نیست. همه بالا اخه دیگه چرا؟پسر عزیزم حالا داری تکون میخوری ولی من نگرانتم تا شنبه که برم دکتر قادریان برا نشون دادن ازمایش توکل به خدا انشالا که بقیشم بسلامتی بگذره_زنگ زدم به ماما قراره از دکتر بپرسه ...
10 دی 1393
1